یوسف خوش شانس ترین پسر دنیا
یوسف خوش شانس ترین پسر دنیا

خودم خونگرمم، ولی وبلاگمون سرد سرد. لطفا با دلی گرم وارد شوید


هانی و 4 خرداد«هانیسف»

هانی جونم ٬ چهارم خرداد تولدت مبارک باشه...عزیزترین رفیقی هستی که تا حالا داشتم و دارم..

خب میخاستم کادو برات نقاشی بکشم٬ولی عرصه کارو خستگی تنبلی رو به تنمون انداخته که نتونستم آماده کنم.. ایشاالله هر وخ بشه روی همین مطلبم ٬کادوت رو اضافی میکنم..در آخر بگم که خیلی خیلی خیلی دوستدارم شاهزاده تاریکی٬هانیسف

 



نظرات شما عزیزان:

فاطمه
ساعت18:25---5 مهر 1396
ندیدم شرمنده

فاطمه
ساعت21:52---2 مهر 1396
سلامممممم یوسف
خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟
پاسخ:سلام مرسی ...ولی یادت باشه آنلاین بودم وختی داشتی برام کامنت مینوشتی ولی تو نیومدی برا گفتگو


لیدا
ساعت0:03---31 شهريور 1396
سلام داداشی چطوری از این به بعد هستم یه روزی آن شو بحرفیم دلم برات تنگ شده
پاسخ:سلام سلام...مرسی ..باشه حتما حتما
پاسخ:تا ده و بیست دیقه صبر میکنم اگه نیومدی برا گفتگو میبندم و میرم.....بعدا نگی که چرا ده نیومدی


رضوان
ساعت13:03---26 شهريور 1396
سلام خوبی یوسف؟
پاسخ:سلام‌ رضوان جان عزیز...ممنونم خوبم امیدوارم تو هم حالت خوب خوب باشه ایشاالله...راسی امروز دوم مهر اومدم مدیریت وبم و کامنتت رو دیدم..ببخش که دیر تاییدش کردم...مرسی خوشحالم کردی که کامنت نوشتی بازم بیا و زود زود بیا


لیدا
ساعت18:21---11 شهريور 1396
سلام داداش یوسف چطوری پسر دلم برات تنگ شده داداشی گلم ببخشید خیلی وقته نیستم نت ندارم ببخشید ولی از پاییز دوباره میام نمیدونم از ملینا خبر داری یا نه اگه باهاش چت کردی بهش بگو نت ندارم ببخشه و بگو قول اجی جونم اگه تونستم از جمیلم پیام میدم بهش بعد دیگه هیچی فعلا بای داداشی هرجا که هستی موفق باشی خیلی دوست دارم
پاسخ:سلام سلام سلام آبجی لیدای عزیزم...خدارو شکر که سلامتی..خیلی نگرانت بودم .خیلی وخته نبودی...دل منم خیلی برات تنگ شده بود...مرسی که اومدی ...از ملینا خبری ندارم ولی بهت قول میدم توی وب هانی بهش بگم که لیدا گفت که نت نداشته و نیومده ایشاالله بزوی میاد..و میگم که بهت ایمیل میده...حتی اگه وبش فعال باشه میرم وبش و بهش میگم...خیالت راحت باشه...مواظب خودتم باش...تورو خدا زودتر دوباره بیا که دلم خیلی تنگ شده برات...فعلا یا علی...خیلی خوشحالم کردی که اومدی...مرسی آبجی گلم


erfan
ساعت21:20---24 مرداد 1396
هوفففف .. اینجا چه قدر هوا گرمهه.. باد بزن و.. نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الوووآقا به کل زدم قاطی کردممممم.. چه جورمم
پاسخ یوسف:سلام سلام داداش عرفان عزیزم...واقعا ازت ممنونم پسر...خیلی شادم کردی ..کلی خوشحال شدم که ازم دلخور نشدی و دوباره اومدی وب خودت...راسی راسی داداشی از احسان و سپهرداد چه خبر؟؟کنکور دادید امسال یا نه؟؟سپهرداد که یه مدتی اومد وبمون ولی بعدش دیگه تا به الان ازش خبری ندارم.....عرفان یه دنیا ازت ممنونم که بازم برگشتی.....بازم بیایی آآآ.از داداش احسان و سپهرداد و علی هم از حالشون منو باخبر کن ...مرسی


erfan
ساعت23:57---23 مرداد 1396
اوکی.. ببخشید که مزاحمتون شدیم. بای
پاسخ یوسف؛سلام عرفان...من نگفتم که بزاری بری..برعکس از خدامه که همتون دوباره بیایید وبمون..بخدا از اومدنت و کامنت نوشتن ات خیلی خوشحال شدم..این همه مدت هم که نبودید خیلی نگرانتون بودم حتی بیشتر از صدبار به وب ثنا خانوم دختر خالتون سرزدم که شاید اونجا ازتون خبری بدست بیارم ولی هیشکی اون وب نمیومد و آپ نمیکرد...اگه کامنت قبلی تندی برخورد کردم ببخش...آخه ازون کلمه رسمی گفتن ات بهم ریختم...الان فهمیدم که منظوری ازون کلمه نداشتی..‌.حالا اگه دلخور نباشی ازم حتما دوباره بهم سر بزن...از بقیه بچه ها هم اگه تونستن بخاه بیان وبمون...بازم ببخش منو...منتظر اومدنت هستم...خواهش میکنم نزار عذاب وجدان بگیرم


erfaN
ساعت12:54---23 مرداد 1396
چه رسمی... خیلی وقته اینترنت و.. نیستیم.
پاسخ؛خیلی هم معمولی و عادی نوشتم...نه رسمی...از حرفا و تشریفات رسمی بدم میاد...حالا هر جور که راحتین در موردم قضاوت کنین...همون بهتر که توی خودم باشم و به هیشکی کاری نداشته باشم و از هیشکی انتظاری نداشته باشم...فعلا یا علی


erfan
ساعت20:56---20 مرداد 1396
مبارکه.
پاسخ یوسف؛ سلام عرفان عزیز...امیدوارم حال تو و احسان و سپهرداد و علی و بقیه بچه ها خوب باشن...منکه تا به الان فراموشتون نکردم و نخاهم کرد...خوشبحالتون که از دست وب یوسف راحت شدید و براحتی تونستید منو فراموش کنید...سلام به احسان و بقیه برسون...یا علی
پاسخ:مرسی از کامنتت


ساجده
ساعت17:46---7 مرداد 1396
سلام خوبین

من حرفم نمیاد میام سلام میدم فقط


ساجده
ساعت19:55---28 تير 1396
سلام خوبین همگی





شکر
پاسخ:سلام مرسی


مهرزاد
ساعت12:05---23 تير 1396
درد را باید کنج دل نگه داشت

درد را نباید لقمه کرد و با هر کسی هم سفره شد

که نامحرمان عادت دارند به

نان خوردن و نمکدان شکستن

لاشخوران به مجروحی که مینالد

هجوم میبرند...
================
سلام .خوب هستین؟وب قشنگی دارین.یه سری هم به وبم بزنین لطفا".منتظرم.لینکاش کمه ولی بدک نیست.تشریف بیارین

پاسخ:سلام سلام مهرزاد عزیز ممنونم خوبم..امیدوارم شماهم خوب باشین..مطلبت عالی بود و یه حقیقته...منم اومدم وبتون و کامنت نوشتم براتون...وب خیلی عالی دارین...ممنون که سر زدی..‌بازم سر بزنی خوشحال میشم...فعلا یا علی


رضوان
ساعت9:16---21 تير 1396
سلامممممم من که خوبم امیدوارم تو هم خوب باشی کامنتت رو هم خوندم
جوابشو خصوصی میدم یوسف جان
پاسخ:سلام رضوان خوشحالم که خوبی...منم نه خوبم و نه بد....رفتم حالت کما...آره خوندم مرسی...بالاخره دیدی که من هیچوخ به کسی بی اهمیت نمیشم...حتی کامل برات نوشتم که چیکار کنی تا بدونی که همتون برام مهم هستین...حالا اگه میخای دوباره اون احساسات منفی بهت دس نده٬تند تند بیا وبمون تا منم بتونم باهات درارتباط باشم و احساس تنهایی نکنی...منو نیگاه نکن که به تنهایی عادت دارم٬تنهایی واقعا سخته...مرسی منتظرتمآآآ زیاد بیا...شبت خوش فعلا یا علی
پاسخ:راسی راه دیگه برا ارتباط همون یه شماره که نوشتم برات...بهترینش و بدون دردسرش همون sms و صحبته..چون وخت چت پیدا نمیکنم
پاسخ یوسف ؛راسی رضوان جان عزیز کامنت 1000 ام به اسم تو ثبت شد...این کامنت هزارم وبم بود که تو دادی بهم...مرسی عزیز


لیدا
ساعت0:13---21 تير 1396
سلام داداش خوبی از بابت دیشب معذرت میخوام که باهات تند برخود کردم نمیدونم چرا دیشب باهام اونجوری برخورد کردی ولی بخدا گوشیم دستم نیست به جون عزیز ترین کسم قسم نیست دستم مامانم نمیده حالا تصمییم باخودته میخوای باور کن یا نکن و اینم بگم خواهشا منو با دخترای دیگه مقایسه نکن خودت میدونی که بدم میاد از مقایسه کردن حالا باهام قهر نکن پسر خاله جون خودت میدونی من به اندازه تو به هیچ پسری تو وبلاگ اعتماد نکردم که به تو کردم جوابمو بده اگه الان هستی خواهشا
پاسخ:سلام لیدا...نه بابا منو قهر؟؟خیالت راحت قهر نیستم...فقط اون چیزی رو که احساسم بهم خبر میده که اکثریت بچه ها یه جوری باهام رفتار میکنن که منو ساده فرض میکنن و همشونم به یک ترفند بهم د.ر.و.غ میگن اینه که منو اذیت میکنه و ازشون رنجیدم...کلا دیگه برام مهم نیس کی راس میگه کی نمیگه...چون تصمیم گرفتم بیخیال همه بشم حتی عزیزترین رفیقم که به ظاهر باهام رفیقه...از تو هم دلخور نیستم و نیازی هم نبود که قسم بخوری...مواظب خودت باش...فعلا شب خوش


لیدا
ساعت21:56---19 تير 1396
سلام داداش یوسف چطوری چ خبرا پسر خوبی کارا خوب پیش میره خبری نیست ازت ؟راسی هانی چطوره ایشالا که حالش خوب باشه پس قرار بود از جمیل بهم پیام بدی پس کو منتظرماتابستون خوش میگذره بابا تو تعطیلات هم کار میکنی یه تعطیلات خانواده رو بردار بیار سرعین بیان یه ابگرمی چیزی اینجا بگردین یه هواتون عوض شه همش موندین تو کرج با هوای الوده کی ان میشی بگو بیام یه چت کنیم

ساجده
ساعت20:19---13 تير 1396
نمیری پسر كجایی
پاسخ یوسف ؛سلام سلام مرسی از بابت کامنتات...اون بقیه رو خودم تاییدش نکردم چون اونارو باید خصوصی فقط برا من میفرستادی ... نه اینکه دیگه همه ببینن...مرسی یه دنیا ممنونم ساجده عزیز...حتما پیام میدم مرسی


ساجده
ساعت20:18---12 تير 1396
فضول نیستما ولی بیکار ک میشم کامنتاتو میخونم ببخشید دیگ
پاسخ یوسف ؛سلام سلام...فضولی چیه دیگه ساجده عزیز..اتفاقا من از این جور آدما خوشم میاد که کل کامنتارو بیاد بخونه و از خلق و خوی آدم آشنایی داشته باشه...من خودم کامنتای بقیه رو مثلا توی وب داداشم هانی نیگاه میکنم و همه رو میخونم تا احیانا اگه بفهمم کسی هم مشکلی چیزی براش پیش اومده باشه بتونم حلش کنم و کمکش کنم...چون دوستی واقعی رو من اینجوری درک میکنم که ماها باید همه مون به همدیگه کمک و راهنمایی کنیم و باهم خوش باشیم و نزاریم کسی بینمون غمی داشته باشه


sajedeh
ساعت20:11---12 تير 1396
عطا؟
والا عرضم ب خدمتت میره درمان
شیمی درمانی
با عطیه ب زور راضیش کردیم بره
لنشالله خوب میشه
پاسخ:خبر خوبی بود خیلی خوشحال شدم ایشاالله به حق 14 معصوم شفا پیدا میکنه و خوب خوب میشه به امید خدا


sajedeh
ساعت23:19---26 خرداد 1396
خب چیکار کنیم

پاسخ یوسف؛سلام سلام تو کجایی پس ساجده جان؟؟چرا ماهی یه بار میایی و بعدا منو بی خبر میزاری و میری...نمیگی داداش یوسف ات نگرانت میشه و از دلشورگی داغون میشه؟؟ای کاش میتونستی تلگرامتو بهم بدی تا از طریق تلگرام هرروز در ارتباط باشیم ..اونوخ میگم چیکار کنید شیطون کوچولوهای یوسف....بی شوخی اگه تلگرام داری حتما خصوصی آدرسشو برام بفرس تا همیشه از طریق تلگرام ازت باخبر شم..ممنونم که تنهام نمیزاری و کامنت مینویسی برام...مرسی یه دنیا ممنونم ...راسی از عطا چه خبر؟؟


لیدا
ساعت20:56---24 خرداد 1396
سلام داداش یوسف چطوری چه خبرا ؟با ماه رمضون چطوری خوب پیش میره یا تو هم مثل همه میخوای زود تموم شه؟؟؟؟بخدا من دیگه نمیدونم این قالب چیکار کنم میخوام با پشتبانی وبلاگ صحبت کنم مشکل بگم شاید حل شد
ایشالا مریضی داداش هانی هم درس میشه به قول خودت توکل کن به خدا بعد دیگه چی هیچ حرفی ندارم فعلا بای
اهان امتحانا واااااااااای داداش یوسف 4تاشو ریدم ها یعنی دعا کن برام
پاسخ یوسف ؛سلام سلام سلام ...حالا شد عزیز دل یوسف...آفرین خیلی خوشم اومد که خندون و شاد اومدی کامنت دادی بهم...منکه هر کاری کردم تا بیام پیامی کامنتی بزارم باور کن وبلاگت اصلا کلیک هم نمیخوره که بگم تونستم یه قسمت رو کلیک کنم...فقط آخرین نظرات کامنتت رو کلیک میتونم بکنم و اونم میره یه صفحه دیگه باز میکنه و میگه توی وبلاگ ثبت نام کن و اونجا هم بخدا هیچ گزینه اش کلیک نمیکنه که چیزی بنویسم...البته میخاستم برات ایمیل بنویسم ولی فعلا ننوشتم ..ولی تا چند روز آینده ایمیل ات رو چک کن که میخام برات ایمیل بدم و حالتو بگیرم خخخخ ههههه.باور کن راس میگم میخام سر به سرت بزارم و بهت بگم که هر وخ خاستی باهمدیگه چت کنیم دقیقا چه ساعتی بهم خبر بدی و بیام برا چت...راسی اون کامنت قبلیت عذرخواهی و دلیل اونشبم رو نوشتم که چرا نتونستم همزمان با تو و داداشم هانی چت کنم...از کامنت امشبتم ممنونم مرسی..عالی بود ...دعا میکنم کل درسات رو قبول بشی


sajedeh
ساعت17:18---19 خرداد 1396
سلام چخبرااااااااا

خوش میگذره بدون ما؟؟

خب معلومه عاره

چاره چیست

پاسخ:سلام سلام ساجده باجئم خوبی؟ ای بابا چه خوش گذشتنی؟منکه همش چشم براه بودم که بیایی کامنت بنویسی و از خودت خبر بدی بهم.....امان از دست شما دخترای دل پاک و مهربونم که یه بار لیدا پیداش نمیشه و میاد بهم میگه بدون من خوش میگذره یوسف؟و یه بارم تو پیدات نمیشه و میایی بهم میگی بدون من خوش میگذره یوسف؟؟خخخخ ههه عیبی نداره شما دوتا آبجی عزیزم هر چقدر دلتون میخاد بهم زخم زبون بزنید٬خدا میدونه که چقدر با شنیدن این حرفتون ناراحت و شکسته میشم.....امیدوارم حال همتون خوب باشه و همیشه به سلامتی پیش خانوادتون زندگی خوبی داشته باشین...ممنونم که اومدی و حالی ازم پرسیدی آجی گلم...مرسی..امیدوارم مشکل ات هم حل شده باشه...بازم بیا خوشحال میشم وختی برام کامنت مینویسی و یادی ازم میکنی...خیلی دوستدارم دختر گل
پاسخ:واااای واااای واااای رنگ پاسخ قرمز شد اشتباهی...آخه از قرمز زیاد خوشم نمیاد.هههه
پاسخ:راسی ببخش که خیلی دیر کامنتت رو تایید کردم ..تازه الان دیدم که روز جمعه کامنت داده بودی برام یعنی سه روز پیش...امشب اومدم مدیریت وبم


لیدا
ساعت14:53---14 خرداد 1396
سام علیک خب یه بلیت بگیر نمیخوام برات خرجم گرون باشه بلیت اتوبوس بگیر بیام تهرون تورو از جات بلند کنم بزار فکر کنم شکمت جلو باشه چه شکلی میشه؟؟؟؟؟؟مطمئنا خیلی خنده داره مرتیکه حسابی چه خبره 80کیلو حالا بگم قدت بلنده وزنت 80 متاسفانه قد بلندم نداری حالا چیکار کنیم؟؟؟؟
نه هنوز ازش خبر نگرفتم ولی یه شماره پیدا کردم میخوام که زنگ بزنم نمیتونم زنگ بزنم موندم چیکار کنم این جوری خندیدنامو نیگا نکن همش الکی هیچ کدومش از ته دل نیس
پس همه چیزای که به هانی نوشتمو خوندی ای تو روحت از این به بعد خصوصی میدم بهش
چشم اگه وقت کردم بهش میدم
پاسخ:واااای وااای واااای خوش بحال داداش جان هانی ام...خخخخخ..یکی هم پیدا بشه بما ب......خخخخ..مرسی حتما و لطفا برا عزیزترین رفیقم هانی کامنت بده...از خوشحالی تو و خنده ات لیدا جونم ٬منم شاد میشم..فقط چون داداش هانی ام بیخوابیش شدت یافته ٬منم روحیه ام رو از دس دادم...بخاطر کامنتات و درکت ٬ازت یه دنیا ممنونم ایشاالله زودتر به عشقت رضا برسی
پاسخ:این قالب وبت رو درستش کن تا منم بتونم بیام کامنت برات بدم..دیگه نمیدونم چه جوری بهت بگم که قالب وبت رو برگردونی به همون اول اول اول اولی که میومدم وبت و مشکلی با وبت نداشتم...الان روی هر مطلب یا نوشته وبت کلیک میکنم انگار نه انگار که کلیک میکنم...بخدا نه مطالب وب ونه پروفایل و نه پست کامنتات..هیچکدومشون بالا نمیان..اصلا روش کلیک نمیخورن چه برسه که بالا بیان...مرسی
پاسخ:سلام لیدا بابت چت دیشب ازت معذرت میخام..بخدا وختی دونفر آنلاین میشه چون با گوشی میام هیچکدومشونو نمیتونم ببینم و جواب بدم...همون لحظه هم که آنلاین میشم فقط با داداشم هانی حرف میزنیم تازه قبلش حتما هماهنگ میشیم وگر نه بخدا هیچوخ حوصله و وخت آنلاین شدن ندارم...الان فقط آرزوم اینه که بی خوابی داداشم هانی خوب بشه و شفا پیدا کنه..و همه مریضا توی این ماه مبارک شفا پیدا کنن...امیدوارم درکم کنی...یا علی


لیدا
ساعت18:00---13 خرداد 1396
سلام چطوری داداش یوسف ممنون ولی من امسال روزه نمیگیرم بخاطر مریضیم بعدشم من باتو فرق دارم کسی که 45کیلو باشه با یه مرد بزرگ فرق داره ههههههه چیه نکنه از الان شکم دراوردی خپل شدی دیگه نمیتونی از جات پاشی واسه پاشدن کمک بخوای هستما بیام کمک؟؟؟؟؟
پاسخ:سلام ..آره اگه راس میگی بیا آبجی گلم....خخخ...خوشبحالت که 45کیلویی من دوبرابر تو وزن دارم..80 کیلوام تازه از 79 پایین نمیاد وزنم ولی بالاتر میره و بخاطر شکم داشتنم خیلی دلخورم از خودم...ببینم از رضا خبر گرفتی دختر خوب؟؟ایشاالله که سلامت باشین...مرسی از کامنتت
پاسخ:راسی از کامنتی که به داداش جان هانی ام نوشته بودی خیلی خیلی خیلی خوشحالم کردی...ای کاش همیشه برا پستای جدیدش کامنت بنویسی...آخه اون عزیزترین رفیقمه..شادی اون شادی منه..مرسی بازم


لیدا
ساعت17:01---9 خرداد 1396
سلام داداشی خوبی نماز روزت قبول باشه اخه رضا قلبشو عمل کرده بود درس شده بود نمیدونم چرا دوباره چی شده اخه توهم به من حق بده نباید به من میگفت اگه میگفت کمی من استرسم کم میشد نه میتونم گریه کنم نه کاری بخدا 2هفتس دیگه استرسی نمونده کشیدم یه کمی چاق شده بودم اونم همش بخاطر رضا ریخت الان باز پوست استخون شدم
ممنون بابت امیدوارهای که میدی بخدا تو تنها کسم هستی که اینجوری منو درک میکنی
پاسخ یوسف ؛سلام سلام سلام عزیز یوسف٬نماز روزه تو هم قبول باشه ایشاالله.من کلا حق رو به تو میدم ٬رضا باید بهت خبر میداد و اینکه خبر نداده به خاطر این بوده که نگرانش نشی و امتحاناتت رو خوب بدی...حالا هم غم و غصه رو بیخیال شو تا آرامش پیدا کنی...و اینکه گفتی لاغر شدی ٬واقعا خوش بحالت ..چونکه من از خدامه که لاغر بشم ولی چون ورزش نمیکنم لاغر نمیشم...پس بجای اینکه ناراحت بشی٬خوشحالم باش که بدنت سبک شده و لااقلش فشار خون هم نمیاری...
پاسخ:و ممنونم که اینجوری بهم لطف داری...عزیزی به مولا


لیدا
ساعت23:50---7 خرداد 1396
سلام داداش یوسف از رضا خبر گرفتم نگفتم گوشیش 2هفتس خاموشه اونم چند وقته تو بیمارستانه وای تورو خدا کمکم کن چیکار کنم دارم می میرم نمیدونم چیکار کنم
پاسخ یوسف؛سلام لیدای عزیزم...بابا نگران نباش...ایشاالله طوریش نمیشه...تو هر چقدر نگران باشی فقط این نگرانیت پیرت میکنه و حتی باعث میشه که از استرس زیاد موهات بریزه و دچار افسردگی بشی...فقط اگه حرف منو قبول داری بجای نگرانی رضا جان رو بسپار دست خدای مهربون تا سالم برات تحویل بده...ایمان داشته باش که خدا خودش به دلت گوش میده و نمیزاره عشق ات رضا طوریش بشه..پس بجای ناراحتی به خدا ایمان داشته باش تا ببینی که زودی کاری میکنه که خود رضا باهات تماس میگیره و خبر سلامتیشو بهت میده...فدای آبجی گلم لیدا برم من..


لیدا
ساعت18:53---6 خرداد 1396
سلام داداش یوسف شماره اجی هاشو از کجا بیارم وقتی ندارم شماره خونشونم ندارم رضا یه دوست داره که باهاش خیلی صمیمی هستش اونم جریان مارو میدونه اونم از اینس به زور پیدا کردم میگم که از بپرسم شاید بدونه اون امتحان نداره یعنی مدرسه نمیره دانشگاهم که نمیدونم سرشم که گرم کاره یه شماره داره که اونو نمیدونم نظرت چیه از دوستش بگیرم یا بگم بره دم خونشون از رضا واسم خبری بیاره دیگه نمیدونم چیکار کنماز چی ناراحت باشه اخرین بارم حرفیدنی چیزی نشد؟؟؟؟
پاسخ یوسف ؛سلام باشه هرجور خودت صلاح میدونی همونجوری عمل کن...و نگران نباش هر جور که راحتی همون جوری ازش خبر بگیر..مرسی


هانی
ساعت0:47---6 خرداد 1396
سلام داداش جان یوسف...منم تولد خودمو تبریک میگم...خوب...حالا این کادوئه چی هست؟...باشه هروخت حوصله داشتی وخت داشتی کادو مارو ردیف کن...خوب...ممنون که تولدمو تبریک گفتی خوشحالم کردی...فقط یه چیزی....روز تولدت یادم رفته کی بود..یعنی نوک زبونمه...یکم بود...ولی ماهش یادم رفته...بهم بگو تا یه وخت از دستم در نره...خوب..این هانیسف منو کشت...من و تو یه روز بخاطر همین کلمه هانیسف با هم درگیر میشیم..آخه همش کلمه یونیسف که بعضی وختا اخبار میگه میاد تو ذهنم
پاسخ یوسف ؛سلام سلام سلام عزیز یوسف...خوبی هانی داداشی گلم..تولدت مبارک باشه مهربونم..ایشاالله 120 ساله و بالاتر بشی...حتما ایشاالله برات کادو یه نقاشی خوشگل میکشم...تولد من کی گفته یکم عه؟//کاملا اشتباهه...نمیگم چندم و چه ماهی تا خودت بیاد بیاری...تازشم من از تولد گرفتن برا خودم خوشم نمیاد ولی برا همه دلم میخاد تولد بگیرم...خیلی دوستدارم و این هانی و یوسف باهم میشن هانیسف که اسم کره ای عه و من خیلی ازین اسم خوشم میاد...فدامدا رفیق عزیزم...خیلی خوشحالم کردی که کامنت نوشتی برام...مرسی از کامنت خوشگل ات
پاسخ:واااااای وااااای وااااای خخخخخ هیچی بابا همینجوری برا خنده اومدم پاسخ دوم رو ثبتش کنم
پاسخ یوسف ؛خب واقعا بعد از چند مدتی اومدی کامنت نوشتی خیلی واسم تازگی داره...خیلی خوشحالم...البته خب تو همیشه میایی وبم ...تقصیر منه که آپ جدید نمیکنم وگر نه همه بچه ها مخصوصا خودت میایی و اولین نفر کامنت میدی برام...خلاصه یه دنیا ازت ممنونم خوشحالم کردی ریفیق


لیدا
ساعت18:52---5 خرداد 1396
من دیگه نمیدونم این زره ماری چه مرگشه بخدا ببخشید ملینا دیگه تصمیم شو گرفته دیگه هیچی اثر نداره حتما اون حرفتم میگم بهش راسی داداش یوسف نمیدونی چی شده چند مدت رضا هرچی به همه شماره هاش زنگ میزنم همش خاموشه هر موقع هر زمان بازم خاموشه دیگه نمیدونم سرمو به کدوم دیوار بکوبم تو کمکم کن
پاسخ یوسف ؛سلام سلام...امیدوارم حالت خوب باشه لیدا جان...اگه رضا گوشیش خاموشه حتما از یه چیزی ناراحته ..‌یه کاری کن به خونشون زنگ بزن یا اگه آبجی داشته باشه که بنظرم گفتی داره حتما به اون زنگ بزن و ازش خبر بگیر..گفتما فقط به خانواده خود رضا زنگ بزن نه کس دیگه ای...ایشاالله که موردی نباشه ..آهان شایدم مثل خودت بخاطر امتحانات گوشیشو خاموش کرده..خلاصه بهت اطمینان میدم که رضا طوریش نشده خیالت تخت باشه...خودش حتما گوشیش رو خاموش کرده چونکه خودت میگی که همه خط هاش خاموشه...پس جای هیچ نگرانی نیس...حتما زنگ بزن خونشون و ازش خبر بگیر...ممنونم بخاطر کامنتات


لیدا
ساعت12:12---5 خرداد 1396
سلام تولدش مبارک باشه ایشالا120ساله بشه مهندس وبلاگمو درس کردم بیا یه پست جدید گذاشتم فکر کنم تو از یه جریان خبر نداری
پاسخ یوسف ؛سلام سلام ممنون مرسی...ایشاالله همیشه همتون زنده و سلامت باشین...الان میام ..خدا کنه با گوشی نشون بده تا شرمنده ات نشم و بتونم کامنت هم برات بفرستم...مرسی خوشحالم کردی
پاسخ:سلامی دوباره...کشتی منو لیدا با این وبلاگ درست کردنت..الان اومدم وبت و کاملا تونستم وبت و مطالب وبت رو ببینم ولی بازم مشکلش کامل درست نشده٬اونم اینکه الان کامنتات رو باز نمیکنه٬اصلا وختی میزنم روی کامنت اصلا هیچ عکس العملی نشون نمیده...کل پست های قبلی ات رو هم امتحان کردم بخدا اصلا باز نمیشن...اعصابم خورد میشه وختی وبت رو اینجوری میبینم..تورو خدا همون قالب اولی که داشتی خیلی سرتر و بهتر از این دوتا قالب جدیده هست..اگه امکانش باشه برگردون به همون حالت اولی اولی اولی...تولد ملینا و ملیکا جونمم مبارک باشه
پاسخ یوسف ؛جواب کامنت پست جدیدت رو مجبورم اینجا بنویسم تا موقعی که نظرات وبت درست بشه...به ملینا و ملیکا تبریک میگم بابت تولدشون..و اما برا رفتن ملینا هم جمله ای دارم که اگه اینو بخونه شاید درک کنه که چقدر دوسشداریم و از رفتنش ناراحتیم..‌اینو حتما براش بنویس تا خودش تصمیم بگیره لااقل بهمون سر بزنه««ماهی به دریا گفت اگه بری میمیرم! دریا گفت برم و بهش فکر بکنم برمیگردم.. دریا رفت و زود برگشت... اما ماهی مرده بود... نزارید با رفتنتون کسی بمیره»»
پاسخ:البته جمله درست بالایی اینجوریه....ماهی به آب گفت بی تو میمیرم....آب خواست امتحانش کنه ..گفت میرم و به حرفات فکر میکنم!رفت و زود برگشت اما ماهی مرده بود...‌هیچوخ با نبودنت کسی رو امتحان نکن.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پنج شنبه 4 خرداد 1396برچسب:,

|
 






نقاشی
شمع آریا،آرین،ملیکا و ملینا

 

یوسف

 

 

 

غیبت هانی
هانی و 4 خرداد«هانیسف»
نقاشیهای طبیعی دوستداشتنی و فوق زیبا که لیدا برامون کشیده
به احترام رفیقای خوب وبلاگمون
شهادت پدر ساجده باجئم
سلام به همه رفیقای عزیزم
کیمیا
تولد یه آشنا به اسم زهرا
نقاشی آجی لیدا
نقاشی آجی مریم
تابلو نقاشی زیبای آجی مریم
نقاشیهای خوشگل و زیبا از آجی ساجده
خراب شدن مودم و تموم شدن شارژ نت ام
نقاشی های ثنا خانوم و داداش عرفان
نقاشی احسان
نقاشی های آجی ساجده و آجی فضیلت
جواب سوال سپهرداد
یوسف
سه کلام از زندگی
عید فطر برتمامی شیعیان جهان مبارک
نظر هانی در مورد زبان انگلیسی
یادگیری زبان اسپانیایی و یوسف
هانی هم گفت پیامهای خوش آمد گویی رو حذف اش کن
عكسهاي ديده نشده از سامي يوسف.... برا داداشام احسان و عرفان و هانی و بقیه دوستان
تقدیم به احسان و عرفان عزیز
افشین نوری همکلاسی اول دبیرستانم
رویای ناتمام 14 ساله یوسف
برا داداش احسان
نقاشیهای جدید لیدای عزیز و گلم
نقاشی آجی گلم لیدا
تولد آجی نسا و تولد آجی ندا مبارک ---نقاشیهای تولد ملینا ملیکا و نسا و ندا
تولد ملیکا و ملینا دو خواهر دوقلو
تولد عزیزترین رفیقم
نقاشی ملیکا و تولد آبجی لیلام و قهرمانی استقلال خوزستان
بهینه سازی نقاشی یوسف توسط عزیزترین داداش اش هانی
نقاشی برا عزیزترین رفیقام.... و اینم مرحله اول و دوم نقاشیها
سلام به همه دوستام
برا هانی عزیزم
yousef غریبه تنهای تنها
برا هانی
نقاشی عزیزترین داداشام و آجی هام......پست ثابت وبلاگ
نقاشی
اتفاقات یک ساعت قبل و یک ساعت بعد سال تحویل 95
راز سال نو
این نقاشی ام برا آجی ملینای عزیز و مهربونم
داداش هانی کجا موندی پس؟؟؟
نقاشی پروفایلم به افتخار هانی و رفیقای عزیزمون ملیکا،ملینا،سارا،زاگرس،آریا،آرین
برا آجی ملیکای عزیز
7 ستاره آسمونی
شمع آریا،آرین،ملیکا و ملینا

 

خاطرات دختر کاراته کار
دختر کاراته کار
وب دوم ریحانه جون
داداش عطاء
استقلال(تاج1324) سعید جان
عاطفه
رضوان
رها جون
کودک درون ، من اکتیو تشریف داره
روانشناسی رنگها
کیمیا "همشهری کرجی ام" تکواندوکار افتخار آفرین تاریخ المپیک
مریم
آجی ثنا " همشهری خوبم"
هواداران استقلال
ماکان و ماهان"دوقلوهای نابودگر"
asma
alma
داداش احسان "همشهری عزیزم"
✿reyhane✿
پرنسس پاییزی
مهدیس
آقای نویسنده نوجوان"علیرضا قلعه خندابی"
لیدا خانوم طراح و نقاش عزیز
رها
میس السا "وبلاگ منجمد یخی آجی ستایش گلم"
آجی نسا " قلب کوکی"
خاطره های ندا "دختر رویایی"
maryam خانوم یه دختر تنها " هر کی خدارو داره تنها نیست دختر"
رویای دخترونه ملینا یه آجی بی همتا
وبلاگ شاد آجی فاطمه ...یه آجی همزبون
رویای دخترونه من "ملینا" عزیزترین دختر دنیا
پرنسس ملیکا ، عزیزترین آجی من
داداش عزیز خودم ( پسران زیبا هانی هانتد شاهزاده تاریکی)
حمل ارسال خرید ماینر از چین
حمل و نقل هوایی چین
قلاده اموزشی شوک دار
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 28
بازدید کل : 7778
تعداد مطالب : 70
تعداد نظرات : 1031
تعداد آنلاین : 1